دوست دارم ۶ تا

دوست دارم عزیز دلم...!

دوست دارم ۶ تا

دوست دارم عزیز دلم...!

بگذار که در تو و با تو بمیرم...!

 

  

بیم آن ندارم که روزی عاشقت شوم

بیم آن ندارم که کسی تو را از من بگیرد

بیم آن دارم که روزی تو خود را از من بگیری

بیم آن دارم که شب در وجود تو طوفان کند

خورشید مهر تو را پنهان کند

و برگ های طلایی دوستی را بر خاک اندازد

تو خود را از من مگیر

تو در من زاده شدی، تو در من پدید آمدی

و با تو امید پدید آمد

تو بمن لبخند زدی و روزهای جهان بمن لبخند زدند

رنگین کمان لبخند تو از ازل تا ابد گشوده است

و آسمان در زیر طاق چشمان تو جاریست

صبح از لبان تو سر می زند

و خورشید از نگاه تو

تو در میان من و تقدیر دریچه ای:

دریچه ای به روشنی آفتاب و گشادگی آسمان

تو خود را از من مگیر

من در تو و با تو زاده شدم

بگذار که در تو و با تو بمیرم

Click to view full size image

 

وقتی چشمانم غم تمام دنیا را به مهمانی فرا میخواند تو نیز با رفتنت این ضیافت را با شکوهتر میکنی

 

دستم بگیر...!

 

 

دستم بگیر

دستان من سراسر شب تو را در بر خواهند گرفت

نیازمند دستان نوازشگر توام که مرا در آغوش گیرند امشب

دستان مهربانت را به من بده تا درهای بهشت باز شوند

دستان تو توانایی آن را دارد

که مرا زندگانی بخشد

من آن دست ها را میخواهم

آن دستان نوازشگرو مهربان را

تنها تو آن را داری

دستانی که همه شب مرا در آغوش بفشارند

مرا ببوس با آن لبان مخملی ات

تا همه عشقی که دارم به تو ارزانی کنم

اینک تو کجایی؟

از تاریکی به در آ

دستم بگیر

می خواهمت

دستان تو پل عبور من از بی تو زیستن است!

 

Click to view full size image

عکس

 

 

 

 

Click to view full size image

 

 

Click to view full size image

 

 

Click to view full size image