سلام ،
نمی دونم چی میخوام بنویسم اما برای یه بارم که شده می خوام حرفای دل خودمو بنویسم....
...
و شاید گاهی هم به خاطر از دست ندادن عشقش و از شدت دوست داشتن اون بد بین
و یا نمی خوان حس کنن
وقتی بهشون می گی دوست دارم وقتی که تمام زندگیت شدن تازه یادشون میفته که باید برن
و تورو با تمام خاطراتت و درست زمانی که بهشون احتیاج داری تنها میزارن
و اون میره...به همین سادگی...!
به چه جرمی هنوز نمیدونم شاید به خاطر اینکه همه چیزتو به پاش ریختی
شاید به خاطر اینکه با همون سادگی بچگی بهش میگفتی دوست دارم 6 تا...!
میدونید انتظار خیلی سخته...بیشتر ار اون چیزی که فکرش رو بکنی...
تا حالا چشم به راه موندید؟ انتظار کشیدید ؟ مدت ها بشینی و انتظار بکشی.. ولی آخرش.......
......
*******
******
عشقشون یه طرفه نباشه..!
به یه چیز بخندن ، به یه چیز اشک بریزن ،
.
عشقم ، احساسم و...غرورم...!
...
با همه ی حقارتی که دوست داشتن برایم به ارمغان اور هنوز هم دوستت دارم و این همان نقطه ضعف بزگ منه...!
.....
اما میدانم خانه ای شنی که در ساحل بنا شده پایدار نیست...!
پایه اش سست است... میدانم... میدانی..
.